نوشته ی منصور کوشان
زنان فراموش شده،روایتگر داستان دختری از ایلات و عشایر ایران است که برخلاف دیگر همسن و سالانش دوست دارد تا مرد رویایش را خود بیابد و با او ازدواج کند، که این برخلاف عرف آن روز محل زندگی او بوده است. در این ایل رسم است اگر دختری نتواند شوهر پیدا کند همسر پدرش می شود و چون هیچ مردی نباید بیش از یک زن داشته باشد، مرد موظف است برای زن قبلی کلبه ای دیگر بر پا کند و چیزهایی هم برای ادامه ی زندگی به او بدهد و زن می تواند با یکی از خواستگار هایش ازدواج کند. این دختر برای اینکه همسر پدرش نباشد به مردی دل می بندد که شکارچی کوهستان است و با او ازدواج می کند.