۱۳۹۰ خرداد ۲, دوشنبه

ناصر حجازی

مَــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرد، مُرد....
                                     همین!

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۶, دوشنبه

ماجرای ورزشگاه تبریز...

دچار درد بزرگی شده ایم؛ ورزشی که می توانست جایگاه دوستی ها باشد تبدیل به جایی شده که یکی از باسابقه ترین هایش در کنفرانس بعد از بازی گریه می کند. محمد مایلی کهن را جدای از مسایل شخصی و هر گونه وابستگی به عنوان یک انسان سالم دوست داریم. نه اینکه همه ی رفتارهای او را تایید کنیم؛ که هر انسانی در طول زندگی لغزشهایی دارد، او از سالم ترین انسانهایی است که در ورزش ایران دیده ایم، صراحت گفتار او را در چند مربی و ورزشکار سراغ دارید؟

جوجه کلاغ

آهای؛
جوجه کلاغ!!
سکوت قناری،
از هیبت و
غرش و
قارقار تو نیست.
**
شبها؛
وقتی در لانه ی کلاغ بزرگ!

ادامه ی مطلب

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۴, شنبه

زنان فراموش شده / منصور کوشان

زنان فراموش شده
نوشته ی منصور کوشان
زنان فراموش شده،روایتگر داستان دختری از ایلات و عشایر ایران است که برخلاف دیگر همسن و سالانش دوست دارد تا مرد رویایش را خود بیابد و با او ازدواج کند، که این برخلاف عرف آن روز محل زندگی او بوده است. در این ایل رسم است اگر دختری نتواند شوهر پیدا کند همسر پدرش می شود و چون هیچ مردی نباید بیش از یک زن داشته باشد، مرد موظف است برای زن قبلی کلبه ای دیگر بر پا کند و چیزهایی هم برای ادامه ی زندگی به او بدهد و زن می تواند با یکی از خواستگار هایش ازدواج کند. این دختر برای اینکه همسر پدرش نباشد به مردی دل می بندد که شکارچی کوهستان است و با او ازدواج می کند.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۸, یکشنبه

جنگل را دوست بداریم

بشر امروز بیش از هر زمانی کمبود فضای طبیعی را در اطراف خود احساس می کند. شاهد عادل و زنده ی این مدعا می تواند هجوم شهروندان شهرهای بزرگ در روزهای تعطیل به فضاهای طبیعی کشور از کویر زیبای ایران تا جلگه ی گیلان و کوههای سرسبز البرز باشد.
در چند روزاخیر شمار زیادی از ساکنان شهرهای بزرگ با سفربه شمال ایران از جاذبه های شهرهای شمالی استفاده کرده اند. متاسفانه با هر بار حضور این دسته از گردشگران آثار بسیار زشتی بر جای می ماند که هر طبیعت گردی با دیدن مناظر ناهنجار چاره ای جز تاسف خورن به حال طبیعت ندارد.

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۳, سه‌شنبه

روز معلم // تقدیم به استادم

روز معــــــــلم شد و من خسته ام
سوخته دل چــــشم به در بسته ام
چون که نیاید خــــــــبری از کسی
غصه فـــــــراوان بخورم من بسی
لاجرم این همــــــــره خونین جگر
گیرم و چــــــــــــیزی بنویسم دگر


ادامه ی مطلب